چرت و پرت های من

تا آسمان راهی نیست اما تا آسمانی شدن راه بسیار است

چرت و پرت های من

تا آسمان راهی نیست اما تا آسمانی شدن راه بسیار است

بیکاری....

امروز از خواب که بیدار شدم حس خوبی داشتم..

با خودم گفتم حتما قراره یه اتفاق خوب اسم بیفته..

آه ه ه ه ...من از این شانسا نداشتم...

هیچ اتفاقی نیفتاد ...البته خدارو شکر میکنم که اتفاق ناگواری هم رخ نداد....

.

.

.

شب احیای ۲۳ دوستمو بعد از مدتها دیدم...رفتم کنارش نشستم هم می حرفیدیم و هم به دعا گوش میدادیم...

هنوز حرفامون گل ننداخته بود که همسرش زنگ زد اومدم دنبالت بیا بریم...خیلی اصرار کردم بمونه خودم بعد می رسونمش اما همسرش گفت :نه...

از روزمرگی خسته شدم..

حال و حوصله کتاب خوندن ندارم...

تو نیمبازم که بعضی از دوستام میان اگه با اونا سرم گرم بشه...

در کل الافیم...

.

.

.

دلم واسه خیلیا به شدت تنگ شده

اول از همه استادم

بعدشم خاطرات دانشگاه و خوابگاه و دوستام

آخرشم واسه خودم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد